قصه ها و افسانه های مجارستانی
نویسنده:
اوژن بنتس
مترجم:
قاسم صنعوی
امتیاز دهید
شامل ۱۷ داستان
از داستان کُت کوچک:
در آن دهکده کوچک که نامش را از یاد برده ام، در انتهای خیابانی که درازترین خیابانهایش بود، زیرا خیابان دیگری وجود نداشت، دهقان ثروتمندی زندگی میکرد که سردابه ها و انبارهایش همیشه پر و سرشار بودند. این دهقان، زن و نیز دختر جوان دم بختی داشت که آوازه زیبایی اش همه جا پیچیده بود. دیری نگذشت که ثروت دهقان و زیبایی دختر خواستگاری را به خانه آنها کشاند. آن چنان که شایسته بود از خواستگار پذیرایی کردند زیرا در آن خانه چیزی که کم نبود همان جوجه و نان قندی بود. دهقان حتی دخترش را به سردابه فرستاد که از آنجا شربت بیاورد و از او خواست که از بهترین آنها که در کنار سنگ آسیا بود بردارد. پیدا کردن شربت کار سختی نبود ولی دختر وقتی دید که سنگ آسیا را بی توجه به دیواری تکیه داده اند فکر نگران کننده ای هرگونه نیروی حرکت را از او گرفت. فکر کرد که خواستگاری در خانه است بنابراین او بزودی شوهر می کند. مطمئناً خدا به او پسری می دهد و مادر به بازار می رود و برای پسرش کت زیبای قلابدوزی شده ای میخرد. بچه بزرگ می شود، در خانه شیطنت می کند از دست مادرش می گریزد به زیر زمین می رود...
بیشتر
از داستان کُت کوچک:
در آن دهکده کوچک که نامش را از یاد برده ام، در انتهای خیابانی که درازترین خیابانهایش بود، زیرا خیابان دیگری وجود نداشت، دهقان ثروتمندی زندگی میکرد که سردابه ها و انبارهایش همیشه پر و سرشار بودند. این دهقان، زن و نیز دختر جوان دم بختی داشت که آوازه زیبایی اش همه جا پیچیده بود. دیری نگذشت که ثروت دهقان و زیبایی دختر خواستگاری را به خانه آنها کشاند. آن چنان که شایسته بود از خواستگار پذیرایی کردند زیرا در آن خانه چیزی که کم نبود همان جوجه و نان قندی بود. دهقان حتی دخترش را به سردابه فرستاد که از آنجا شربت بیاورد و از او خواست که از بهترین آنها که در کنار سنگ آسیا بود بردارد. پیدا کردن شربت کار سختی نبود ولی دختر وقتی دید که سنگ آسیا را بی توجه به دیواری تکیه داده اند فکر نگران کننده ای هرگونه نیروی حرکت را از او گرفت. فکر کرد که خواستگاری در خانه است بنابراین او بزودی شوهر می کند. مطمئناً خدا به او پسری می دهد و مادر به بازار می رود و برای پسرش کت زیبای قلابدوزی شده ای میخرد. بچه بزرگ می شود، در خانه شیطنت می کند از دست مادرش می گریزد به زیر زمین می رود...
دیدگاههای کتاب الکترونیکی قصه ها و افسانه های مجارستانی